شاهزاده مامان و باباش

فقط همین

سلام گل مامان. خدا رو شکر میکنم به خاطر داشتن تو، خدا رو شکر میکنم به خاطر داشتن بابات، خدا رو شکر به خاطر همه چیزایی که بهمون داد و همه چیزایی که ازمون گرفت. شادیها رو داد و غم ها رو گرفت. شکر خدا شکر. فقط همین ...
21 تير 1393

هفته 22 و گل پسر مامان

سلام نازدونه مامان. خوبی؟ گرچه دو سه روز دیگه این هفته رو تموم میکنی ولی دلم نیومد عکس قشنگتو نذارم(البته صد در صد که ناز پسر من خوشگلتره ).     راستی یه چیز جالب. دیشب افطاری خونه عمو محسن بابا دعوت بودیم. نزدیک 40 نفر بودیم و حسابی شلوغ بود. اول که رسیدیم هفت،هشت نفر بیشتر نبودن جای جدید اومده بودی و برات عجیب بود(آخه قبلا که رفته بودیم خیلی کوچولو بودی) و همش تکون میخوردی تا جای جدید رو شناسایی کنی. وقتی همه جمع شدن و حسابی شلوغ شد و بچه ها شروع به بازی کردن تکون خوردنا و شیطنتهات زیاد شد همش میخواستی بدویی بازی کنی. الهی دورت بگردم که اینقدر شیطنت کردی که مامان خنده اش گرفته بود. چند ماه دیگه که به امید خدا بیا...
16 تير 1393

دیدار گل پسمرو باباش

سلام به گل پسر مامان. خوبی عزیزم؟ الان 21 هفته است که تو شکم مامانی هستی. تکون خوردن ها و شیطونی کردنات رو حس میکنم. مخصوصا اون روزی که قرار بود بابا بیاد سونوگرافی و ببینت. آخه بابایی تا حالا گل پسرش رو ندیده و هر چی مامانی سونوگرافی رفته با دایی رفته. اون روز خیلی شیطونی کردی و بابا وقتی دیدت عاشقت شد      و حالا همش حالتو از مامان میپرسه. دوستت داریم عزیزم ...
7 تير 1393
1